امنیت...

روزگاری وارد زندگیم شدی که بی اعتمادی و عدم امنیت تو زندگیم موج میزد!

انقدر ساده و مردونه برخورد کردی که همه چی یادم رفت و شدم...

یه دختر بچه که تو بهش میگی نینی

و تو هم شدی امید من، با تو اولین ها رو تجربه کردم

مثل حس امنیت و آرامش برای همین بهت میگم امنیت

تو یه توئه ساده نبودی ....

حالا این روزا و بخصوص امشب که دلم از همه چیزو همه کس گرفته و

هیچ چیز و هیچ کس جز تو نمیتونه خوشحالم کنه!

نیستی شایدم خوابی شایدم تاریخ انقضام رسیده

اما نه من توبه نمی کنم

برای داشتنت من از گرگ سمج ترم...

هیچ وقت از دوست داشتنت پشیمون نمیشم

حتی اگه مثل حالا تنهام بذاری و بی محلی کنی...



نظرات شما عزیزان:

نیلوفر
ساعت13:03---20 اسفند 1392
ممنون. حتما سر میزنم ستایش جان

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : یک شنبه 18 اسفند 1392برچسب:, | 22:46 | نویسنده : نیلوفر |